معنی کلمه یوزبان در لغت نامه دهخدا
برفتند با یوزبانان و فهد
گرازان و تازان سوی رود شهد.فردوسی.نشگفت اگر به قوت بخت تو یوزبان
از قرص آفتاب دهد یوز را پنیر.ابن یمین.ورجوع به یوز شود.
یوزبان
برفتند با یوزبانان و فهد
گرازان و تازان سوی رود شهد.فردوسی.نشگفت اگر به قوت بخت تو یوزبان
از قرص آفتاب دهد یوز را پنیر.ابن یمین.ورجوع به یوز شود.
معنی کلمه یوزبان در فرهنگ عمید
معنی کلمه یوزبان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه یوزبان
بفرمود ارجاسپ تا یوزبان یلان را بدار اندر آرد روان
بفرمود کان مرد را یوزبان سر از تن ببرند اندر زمان
کشیدند دار آن زمان یوزبان جهان را بسی هست زین در نهان
در بیشه شیر ترسان از یوزبان تو در که عقاب لرزان از بازدار تو