ینطق

معنی کلمه ینطق در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَنطِقُ: سخن می گوید (کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت ، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح ، این صوتها را کلام میگویند )
معنی مَا یَنطِقُ: سخن نمی گوید (کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت ، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح ، این صوتها را کلام میگویند )
ریشه کلمه:
نطق (۱۲ بار)
نطق ومنطق به معنی سخن گفتن است در قاموس گوید:« نَطَقَ یَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» یعنی تکلّم کرد با صوت و حروفیکه معانی با آنها فهمیده می‏شود. در مجمع ذیل . ازاهل عربیت نقل کرده که نطق در غیربنی آدم بکار نرود و در غیرانسان صوت گویند. راغب نیز آن را مسلم دانسته و گوید: درغیر انسان بالتبع گفته شود. ولی مجمع از مبرد نقل می‏کند: هرکه از خود چیزی را بیان کند ناطق و متکلم خوانده می‏شود رؤبه چنین گوید: لَوْأَنَّبی أُعْطیتُ عِلْمَ الْحُکْل عِلْمَ سُلَیْمانَ کَلامَ النَّمْلِ حکل آن است که صدایش شنیده نشود یعنی ایکاش علم حکل به من داده می‏شد مانند علم سلیمان به کلام نمل. ناگفته نماند قرآن کریم آن را در انسان، پرندگان، کتاب و هر شی‏ء بکار برده است . رفیق شما گمراه و منحرف نشده‏و از روی هوای نفس سخن نمی‏گوید. ابراهیم «علیه‏السلام» خطاب به بتها فرمود: . چه شده سخن نمی‏گویید؟ معلوم نیست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذیلا چند آیه را بررسی کنیم: 1- . سلیمان از داود ارث برد و گفت: ای مردم تکلم پرندگان به ما تعلیم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آیه صریح است در اینکه پرندگان سخن می‏گویند و مافی الضمیر خویش را با صداهاییکه در می‏آورند بیان می‏دارند، امروز این مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صدای حیوانات همه سخن گفتن و تکلم آنهاست ولی ما از آنها سر در نمی‏آوریم. مرغ با جوجه‏اش و حیوانات با بچه هاشان و غیر بچه هاشان سخن می‏گویند. قرآن مبین طرح مسئله کرده تا مردم بدان پی ببرند، دانشمندان در این باره کتاب‏ها نوشته و زحمتها کشیده‏اند حتی در سخن گفتن مورچگان بوسیله شاخکها و زنبور عسل با رقص و غیرآنها. 2- . . آیات راجع به کتاب اعمال است که با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ می‏رساند که ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فیلم سینماو بالاتر از آن است. تکامل عجیب 3- . در این دو آیه تصریح شده که گوشها و چشمها و پوستها روز قیامت بر اعمال آدمی گواهی دهند، ممکن است بگوییم مراد از شهادت، شهادت طبعی است مثل ضخیم شدن پوست دست کارگر ولی آیه بعدی می‏گوید: به پوستهای خود (پرخاش کرده) گویند: چرا بر علیه ما گواهی دادید؟! معلوم می‏شود که پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنید، آنوقت جواب پوستها عجیب است که خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ» خداییکه هر چیز را به سخن در آورده ما را به سخن و تکلم درآورد. از این روشن می‏شود که در قیامت تکامل بحدی خواهد رسید که همه چیز زنده و همه چیز ناطق و همه چیز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پای خود سخن گفته و جواب خواهد شنید. در لفظ «جهنم» راجع به این مطلب توضیحی داده شده است نظیر این آیه است آیه . مشروح تکامل عجیب در کلمه «قیامت» دیده شود. به جان خودم قسم: اگر یک متفکر بی غرض در اینگونه آیات فکرکند و بداندکه این کلمات در موقعی طلوع کرده که در محیط تاریک عربستان جهل ونادانی برهمه چیز حکومت می‏کرد، شک نخواهد داشت در اینکه این سخنان از مبدء لایزال سرچشمه گرفته نه از بشر.

جملاتی از کاربرد کلمه ینطق

روی عن النّبی (ص) انّه قال: اوّل شی‌ء خلقه اللَّه القلم ثمّ خلق النّون و هی الدّواة ثمّ قال له: اکتب ما هو کائن الی یوم القیامة ثمّ ختم علم القلم فلم ینطق و لا ینطلق الی یوم القیامة.
سری و سرک لا یعلم به احد الا الخلیل و لا ینطق به ناطق
توحید من ینطق عن نعته عاریة ابطلها الواحد
توحید من ینطق عن نعته عاریة أبطلها الواحد
و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی.
خطاب آمد که دع نفسک درون آی به بی یسمع و بی ینطق برون آی
تا که ما ینطق محمد عن هوی ان هو الا بوحی احتوی