[ویکی الکتاب] معنی لَّا یَقْدِرُونَ: دسترسی نخواهند داشت ریشه کلمه: قدر (۱۳۲ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه یقدرون
قوله: «بَلْ تَأْتِیهِمْ» ای السّاعة، «بَغْتَةً» ای فجأة، و قیل تأتیهم العقوبة بغتة علی غرّة منهم. «فَتَبْهَتُهُمْ» فتحیّرهم، «فَلا یَسْتَطِیعُونَ رَدَّها» ای لا یقدرون علی دفعها، «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» یمهلون.
قال و الّذی بعثنی بالحقّ أنّهم یسمعون کما تسمع، و لکن لا یقدرون ان یجیبوا».
استطاعت و قدرت و طاقت و جهد و وسع بمعنی متقارباند. و اصل الاستطاعة استدعاء الطّاعة، کأنّ النفس بالقدرة تستدعی طاعة الشّیء لها. و آنچه گویند: فلان کس را استطاعت نیست، بر دو معنی باشد: یکی نفی قدرت را که خود توانایی ندارد و راه بآن نبرد. دیگر نفی خفّت را که بر وی گران شود و آسان نبود و هو المعنی بقوله: لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً ای لا یستقلّونه، لأنّهم لا یقدرون علیه. و استطاعت عبادت بر قول مجمل سه ضرب است: یکی استطاعت نفسی یعنی که معرفت دارد بعمل، یا وی را تمکّن معرفت بود. دیگر استطاعت بدنی یعنی که تندرست بود، و قوّت و قدرت دارد بر اداء عمل. سدیگر استطاعت بیرون از تن است، و آن وجود آلت است، یعنی زاد و راحله و مانند آن، که تحصیل عمل بیوجود آلت ممکن نشود. و چون این هر سه مجتمع شد، استطاعت تمام حاصل گشت. و آنچه مصطفی (ص) گفت: الاستطاعة الزاد و الراحلة
ثم قال: إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً ای لا یقدرون علی ان یرزقوکم. یقال ملکت الشیء اذا قدرت علیه. و منه قول موسی: لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی ای لا اقدر الّا علی نفسی و اخی و منه قول بنی اسرائیل: ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا، ای بقدرتنا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ ای سلوا اللَّه حوائجکم وَ اعْبُدُوهُ وحدوه وَ اشْکُرُوا لَهُ علی ما انعم علیکم و هو المستحق للشکر و اعلموا انکم الیه و الی حکمه صائرون فی عواقب امورکم.