معنی کلمه یصنع در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
صنع (۲۰ بار)
«صنع» آن چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» گفته (غالباً) به معنای کارهای جالب می آید، و در آیه فوق به معنای معماری های زیبا و چشمگیر عصر فرعونیان آمده است.
عمل. . آن چه در دنیا کردند پوچ شد. راغب آن را جودت فعل گفته گوید: هر صنع فعل است ولی هر فعل صنع نیست. و آن به حبوان و جماد نسبت داده نمیشود بر خلاف فعل. این عدم نسبت را در اقرب نیز گفته است در مجمع ذیل آیه 63 مائده فرموده: به قولی صنع و عمل هر دو یکیاند و به قولی صنع جودت را در ضمن گرفته است... ناگفته نماند: آن در قرآن در معصیت و کارهای بیهوده نیز استعمال شده میشود گفت که در آن دقت و محکمی و اهمیت منظور است نه جودت و فرقش با فعل همین است. . آن چه فرعون و قومش میساختند و آن چه از بناها بالا میبردند تباه ساختیم. * . «لِتُصْنَعَ» به صیغه مجهوا تربیت شدن است یعنی بر تو محبت انداختم و طوری یعنی بر تو محبت انداختم و طوری کردم تا تو را فرعون و زنش دوست دارند و تا نظر من تربیت شوی. * . اصطناع به معنی تربیت و اختیار به کار میرود در اقرب الموارد هست: «اِصْطَنَعَهُ لِنَفْسِهِ: اِخْتارَهُ» یعنی: ای موسی تو را برای خودم و اینکه رسول من باشی تربیت کردم یا برای خودم اختیار نمودم. راغب آن را مبالغه در اصلاح شیء گفته است. * . منظور از صنعت لبوس زره بافی حضرت داود است. چنانکه از «لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ» ظاهر میشود. * . مصانع جمع مصنع به معنی مأخذ آب است (مثل حوض) چنانکه در مجمع و اقرب گفته. ابو عبیده گوید: هر بناء مصنعه است در مفردات گفته: از انکنه شریفه مصانع تعبیر آمده. ظاهراً مراد از آن در آیه عمارتها است. و احتمال دارد که منظور آبگیرها باشد. این دو آیه از شسخنان هود علیه السلام است که به قوم خویش فرموده یعنی:آیا در هر بلندی نشانی و محلی بیهوده بنا میکنید و عمارتها یا آبگیرهائی میسازید که گویا جاودانی هستید. در مجمع از انس بن مالک نقل شده: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بیرونرفت، قبلهای دید که به راه مشرف بود فرمود: این چیست؟ یارانش گفتند: مال مردی از انصار است. آن حضرت گذشت بعد از چندی مرد انصاری آمد و سلام کرد، چند دفعه سلام کرد تا خشم و اعراض آن حضرت را فهمید. به اصحاب شکایت کرد و گفت: ه شده که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با من این رفتار میکند؟ گفتند: روزی آن حضرت بیرون رفت قبّه تو را دید پرسید. گفتیم: از فلانی است. آن مرد رفت قبّه را با خاک یکسان کرد. روزی آن بزرگوار که بیرون میرفت آن قبّه را ندید پرسید آن قبّه چطور شد؟ گفتند: صاحبش به ما از اعراض شما شکایت کرد جریان را به او رساندیم و او قبّه را در هم کوبید. فرمود:عر عمارتی که ساخته میشود روز قیامت برای صاحبش و بال است مگر آنچه لابد منه باشد. «کُلُّ بَناءٍ یُبْنی وَ بالٌ عَلی صاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیامَةَ اِلّا ما لابُدَّ مِنْهُ» .