یسری

معنی کلمه یسری در لغت نامه دهخدا

یسری. [ ی ُ را ] ( ع اِ ) دست چپ. خلاف یمنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تأنیث ایسر. چپ. دست چپ. ( یادداشت مؤلف ). || بهشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جنت. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) آسانی و فراخی. گویند: یسره اﷲ للیسری ؛ یعنی خداوند توفیق دهاد آن را بر فراخی و آسانی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه یسری در فرهنگ عمید

طرف چپ، دست چپ.

معنی کلمه یسری در فرهنگ فارسی

طرف چپ، دست چپ، خلاف یمنی
(اسم ) طرف چپ مقابل یمینی .

معنی کلمه یسری در فرهنگ اسم ها

اسم: یسری (دختر) (عربی)
معنی: مایه گشایش و آسانی، دختر خوش قدم

جملاتی از کاربرد کلمه یسری

تا میسر کرد یسری را برو تا ز عسری او بگردانید رو
هرکس به جهان محتشمی بافت ز یسری ایام چو او داور با محتشم آورد
یمن و یسری که از زمان زاید دایمت بر یسار باد و یمین
زمانی که خواندن از دیسک را اجرا می‌کنیم، بازوهای هد خواندن /نوشتن را حرکت می‌دهند برای نزدیک شدن به ترک صحیح، و بعد از زمان انجام یسری تغییرات هد خواندن شروع به کندن بیت‌ها می‌کند. معمولاً، اولین سکتور برای خواندن، یکی از درخواست‌ها برای سیستم عامل نیست. دیسک کامپیوترهای جاسازی شده معمولاً سکتورهای درخواست داده نشده را در بافر دیسک ذخیره می‌کند به این دلیل که سیستم عامل بعداً آن‌ها را درخواست کند.
اولین عشم‌الله (عربی: إیفیلین عشم الله) یک نقاش زن قبطی است. او در دسوق در کفر شیخ مصر به دنیا آمد. او از دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه اسکندریه در سال ۱۹۷۳ فارغ‌التحصیل شد. با ژورنالیست محمود یسری ازدواج کرد. در خلال سال‌های ۱۹۸۰ او به همراه همسرش در الجزایر زندگی می‌کرد. از او سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۲ به عنوان مدیر موزه هنوزهای معاصر مصر مشغول به فعالیت بود.
عاشق الحق وحده یسری غیر وجه الحبیب لایدری
چو گذشت رنج و نقصان همه باغ گشت رقصان که ز بعد عسر یسری بگشاد فضل باری
هر یسری راست عسر در پی هر عسری را ز پی کرم‌ها