یساره

معنی کلمه یساره در لغت نامه دهخدا

( یسارة ) یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع اِمص ) فراوانی و بسیاری. ( ناظم الاطباء ). || آسانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || توانگری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ). فراخی عیش. یسار. ( از یادداشت مؤلف ).
یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) یسر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یسر شود. || اندک شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه یساره در فرهنگ فارسی

یسر اندک شدن

جملاتی از کاربرد کلمه یساره

و عن ابی سعید قال: ذکر النّبی، صاحب الصور فقال عن یمینه جبرئیل و عن یساره میکائیل.