یزلی
معنی کلمه یزلی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه یزلی
ای نفس نبی شخص ولی ادرکنی سر صمد لم یزلی ادرکنی
ز فیض لم یزلی آنچه عین بهبودست کرشمه ای کن و از لطف خود مرا آن بخش
شاهد لم یزلی شمع شبستان وجود پارههای جگر و خون دلش در لگن است
مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی غزل تو گویم ، که لایق غزلی
واقف ز سر لم یزلی از ره عیان عارف بعلم کشف و صفا مرتضی علیست
باده نوشان جام «لم یزلی » ماهرویان «احسن الحسنا»