یدین

معنی کلمه یدین در لغت نامه دهخدا

یدین. [ ی َ دَ ] ( ع اِ ) تثنیه ید. ( منتهی الارب ) ( یادداشت مؤلف ). دو دست :
ای رسانیده به دولت فرق خود تا فرقدین
گسترانیده به جودو فضل در عالم یدین.( منسوب به عباس «یا ابوالعباس » مروزی ).به دندان گزید از تغابن یدین
بماندش در او دیده چون فرقدین.سعدی ( بوستان ).- اول ذات یدین ؛ پیش از هر چیز. پیش از هر کار. پیش از همه. ( یادداشت مؤلف ): لقیته اول ذات یدین ؛ یعنی پیش از هرچیزی ملاقات کردم آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه یدین در فرهنگ فارسی

تثنیه ید دو دست

جملاتی از کاربرد کلمه یدین

به دندان گزید از تعجب یدین بماندش در او دیده چون فرقدین
باید بیمار را به سرعت بستری کرده و درمان نمود. اغلب بستری در بخش مراقبت‌های ویژه ضروری است. ید غیر آلی (به طور ایده‌آل یدید پتاسیم و نه یدین لوگل) و داروهای ضدتیروئید (متی مازول یا پروپیل تیواوراسیل یا پرواوراسیل) به منظور کاهش رهاسازی هورمون تیروئید از غده تیروئید به کار می‌روند. از داروهای بتابلاکر برای کاهش اثر هورمون‌های تیروئیدی موجود در گردش خون بر روی ارگان‌های انتهایی استفاده می‌شود. برای کنترل تب می‌توان از پاراستامول/استامینوفن استفاده کرد. جایگزینی مایعات، تهویه مکانیکی و تجویز کورتون هم معمولاً بخشی از درمان است عامل زمینه ساز طوفان تیروئیدی باید مد نظر قرار گیرد.
از یای علی یدین خلق بیضا شد آن کس که علی شناخت او دانا شد
به یدین او سرشت چون گل ما روح قدسی دمید در دل ما