یدا

معنی کلمه یدا در لغت نامه دهخدا

یدا. [ ی َ دُل ْ لاه ]( ع اِ مرکب ) دست خدا. ( یادداشت مؤلف ) :
خوانده اند از لوح دل شرح مناسک بهر آنک
در دل از خط یداﷲ صد دبستان دیده اند.خاقانی.|| کمک و احسان و نعمت و لطف و قدرت خدا: یداﷲ مع الجماعة. یداﷲ فوق ایدیکم. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح پزشکی ) دوایی است از خون بز کرده که سنگ مثانه را بریزاند. ( بحر الجواهر ). نام علاجی برای بیماری حصاة. ( یادداشت مؤلف ). خون بز چهارساله که در اول پاییز گرفته باشند. ( تحفه حکیم مؤمن ).
یدا. [ ی َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) لقبی است که شیعه به علی بن ابیطالب علیهما السلام دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به علی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه یدا

بولهب سیرتی زبر دستست قال تبت یدا ابی لهب
جان در کفم به نقد لقایم بگیر دست سودای عاشقان تو باشد یدا بید
شیخ الاسلام انصاری گفت قدس اللَّه روحه: کرم گفت: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ برّ گفت: بلی. چون داعی و مجیب یکی است دو تعرض چه معنی. ملک رهی را با خود خواند، او را بخود نیوشید، بی او خود جواب داد و جواب ببنده بخشید. این هم چنان است که مصطفی را گفت: وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ. درین آیت دعوی بسوخت و معنی بنواخت، تا هر که بخود باز آید، او را نشناخت، سیل ربوبیت بر گرد بشریت گماشت، او را ازو بربود، پس او را نیابت داشت. میگوید: نه تو انداختی آن گه که میانداختی، و یدا تبطش بی‌اینست گر بشناختی.