یخ فروش

معنی کلمه یخ فروش در لغت نامه دهخدا

یخ فروش. [ ی َف ُ ] ( نف مرکب ) کسی که یخ می فروشد. ( ناظم الاطباء ). جماد. ( منتهی الارب ). جَمِدی . یخی. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه یخ فروش در فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که یخ می فروشد فروشند. یخ .

جملاتی از کاربرد کلمه یخ فروش

می دهد یادم زوال عمر و حرمان از مراد از کساد یخ فروش شهر و گرمای تموز
من بنده خاک کوی تو شویم بآب چشم تا یخ فروش سایه خُوهَد گازر آفتاب
آن شوخ یخ فروش که از اهل درد شد در خانه بردم و دل عشاق سرد شد
مَثَلَتْهست در سرایِ غرور مَثَلَ یخ فروش نیشابور
مَثَلَت هست در سرایِ غرور  مَثَلِ یخ فروش نیشابور