[ویکی الکتاب] معنی یَتَسَاءَلُونَ: از یکدیگر می پرسند معنی لَا یَتَسَاءَلُونَ: از یکدیگر نمی پرسند ریشه کلمه: سئل (۱۲۸ بار) «یَتَسائَلُون» از مادّه «سؤال» به معنای پرسش کردن از یکدیگر است، اشاره به این که: هر کدام از بهشتیان از دوستان خود سؤال می کنند، و وضع گذشته آنها را جویا می شوند; چرا که یادآوری این مسائل، و نجات از آن همه درد و رنج، و رسیدن به این همه مواهب، خود نیز لذتی است، درست همانطور که انسان هنگامی که از سفر خطرناکی باز می گردد، و در محیط امن و امان می نشیند، با همسر و فرزندان خود، وضع گذشته را گفتگو کرده و از نجاتشان اظهار خوشحالی می کنند.
جملاتی از کاربرد کلمه یتساءلون
پس درست کردیم که کمال نفس بعلمست از راه این صنع عظیم. و رسیدن از نقص بکمال خویش بمردمیست که پدید آید چنانک آن مردم بدرجهئی رسد که افاضت عقل کلی را بتمامی پذیرد. و این دایره کلی بدین حرکت هموار کلی نهاد از بهر حاصل آوردن آن تشخیص. (ودرین مدت دراز) که (فلک) همی گردد، چند تنی (پدید آمد). و دلیل بر آنک چنین شخصی که همی گوییم جز با اعمار دراز ممکن نیست که موجود شود، آنست کهاندر مدتی قریب هفت هزار سال این شش تن اعنی آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد علیهمالسلام چنان آمده است که بر بهری از خلق سالاری توانستهاند کردن. و چو سالاری بافاضت عقل کردند که بدیشان رسید، و بر جملگی خلق سالار نشدند، این حال خلق دلیل است بر آنک تمامی عقل را کسی نپذیرفتست هنوز. و هنوز آن روز نیامده است که فرمان خدای را باشد، چنانک همی گوید: قوله«والامر یومئذلله.» و بسیاری جهال واندکی عقلا، همچو بسیاری حشرات و حیوان واندکی مردم، و چو بسیاری نبات واندکی حیوان (و) مردم، و چو بسیاری موات واندکی نبات، همه گواه آن آمد مارا بر آنک این صنع جز چنین بزمان و مهلت ممکن نیست، چنانک خدا گفت رسول خویش را: مهلت ده کافران را که من ایشان رامهلت دادماندکی، بدین آیت: قوله«فمهل لکافرین امهلهم رویدا.» و عنایت نفس کی از احتیاج خویش بدان شخص باشد که افاضت عقل کلی را تمام او پذیرد، و بر خلق بجملگی او سالار شود؛ و آن اخر سالاری باشد، مر این سالاران را، و دور بدو بآخر آید. و مر او را گروهی بنامی همی گویند: گروهی «مسیح» گویندش که باز آمد، و گروهی «مهدی» گویندش، و گروهی «قایم» گویندش، چنانک خدا تعالی گفت اندرو: قوله «عم یتساءلون عنالنباالعظیم الذی هم فیه مختلفون.» وزین سوال گذشتیم.