معنی کلمه یاساق در لغت نامه دهخدا
تاراج دلها می کنی در شهر یغما می کنی
برخسته غوغا می کنی نشنیده ای یاساق را.
خواجوی کرمانی ( از فرهنگ شعوری ج 2ورق 1444 ).
ظلم دریاساق او عدل است و دشنام آفرین
رسم و آیینش ببین و عدل و یاساقش نگر.خواجوی کرمانی.|| زجر و تحذیر. ( فرهنگ قدری از حاشیه برهان چ معین ). || منع. نهی. قدغن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || تنبیه. ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 444 ). || عذاب. شکنجه مجرم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به یاسا و یاسق شود.