یارکند

معنی کلمه یارکند در لغت نامه دهخدا

یارکند. [ ک َ ] ( اِخ ) شهری است در ترکستان شرقی میان کاشغر و ختن از توابع چین. در ساحل چپ نهری به همین نام. در نزهةالقلوب ذیل ختن آمده است : مملکتی بزرگ است و از اقلیم چهارم و پنجم از مشاهیر بلادش کاشغر و ینگی تلاس وصیرم و یارکند. ص 258 و در آنندراج آمده است : نام شهری است که دارالملک و مرکز سلطنت حکمران ختن است مردمان خوب سیرت و دختران خوب صورت دارد مانند دوشیزگان کاشغر روی گشاده باحسن و جمال و غنج و دلال در کوچه وبازار گردش نمایند هرکس طالب مواصلت دختری شود به اشاره او وکیل و منسوب او را بیند و به اندک مایه صداق بهم پیوندند ولی شوهر بخواهد برود باید طلاق دهد اولاد نر از آن پدر و ماده از آن مادر خواهد بود و اینان یعنی حاکم آنجا از جانب خاقان ختا مقرر است و حکمش برهمه ختن روا خواهد بود. و رجوع به یارقند شود.

معنی کلمه یارکند در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شاچه

جملاتی از کاربرد کلمه یارکند

بعدها در دوران کانیشکا، شاهنشاهی کوشان بر ختن، یارکند و کاشغر که تحت فرمان چین بودند، چیره گردیدند. دوران دیگری که نام آن‌ها در منابع چینی ذکر شده‌است، مربوط به سال ۱۵۹ میلادی است که برای امپراتور هوان هدایایی ارسال کردند.
دلیل مرگ او نامشخص است. تایمز لندن و ترکستان گزت روسیه هر دو گزارش کرده‌اند که یعقوب بیگ پس از یکی بیماری کوتاه درگذشته. تاریخ‌نگار هم‌عصرش موسی سیرامی شرح داده که او به تاریخ ۳۰ می۱۸۷۷ در کرلا به دست نیاز حاکم بیگ، حاکم سابق یارکند مسموم شده. البته حاکم بیگ این مسئله را رد کرده و مدعی بوده که یعقوب بیگ خودکشی کرده‌است.