یاجوج

معنی کلمه یاجوج در لغت نامه دهخدا

یأجوج. [ ی َءْ ] ( ع ص ) کسی که آتش برافروزد. ( آنندراج ). و رجوع به یأجوج و مأجوج شود.
یأجوج. [ ی َءْ ] ( اِخ ) یأجوج یا گگ به عقیده برخی از مورخان ارمنی سرزمینی در ارمنستان بوده است : ارکش اول ( پادشاه ارمنستان ) از پدرش پیروی کرد و با اهالی پنت جنگید... در این وقت اختلالی بزرگ در گردنه های کوه قفقاز در صفحه بلغارها پدید آمد و مردمانی زیاد به مملکت ( ارمنستان ) مهاجرت کرده در جنوب گگ ( یأجوج ) در صفحات حاصلخیز برای مدتی برفرار شدند... ( تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2578 ).

معنی کلمه یاجوج در فرهنگ معین

( یأجوج ) (یَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - نام یکی از دو قبیلة وحشی ساکن در پشت کوه های قفقاز. ۲ - کنایه از: انسان های وحشی .

معنی کلمه یاجوج در فرهنگ عمید

در تورات و روایات اسلامی، یکی از دو قبیلۀ کوتاه قدی که در پشت کوه های قفقاز مسکن داشته اند و ذوالقرنین (= کورش؟، اسکندر؟ ) در برابر هجوم آن ها سدی بنا کرد.
* یٲجوج ومٲجوج: = یٲجوج

معنی کلمه یاجوج در فرهنگ فارسی

یاجوج یا گگ بعقیده برخی از مورخان ارمنی سرزمینی در ارمنستان بوده است

معنی کلمه یاجوج در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یأجوج. یأجوج و مأجوج ظاهرا طایفه ای از مردم چین‏ هستند.
[ویکی فقه] یأجوج و مأجوج ظاهرا طایفه ای از مردم چین‏ هستند.
لفظ یأجوج و مأجوج دو بار در قرآن مجید است.

[ویکی الکتاب] معنی یَأْجُوجُ: قومی وحشی که ذوالقرنین با ساختن سدی در مقابل آنان مانع هجومشان گردید
ریشه کلمه:
یاجوج (۲ بار)
. . در کلمه «مأجوج» درباره هر دو لفظ توضیح داده شده است و ظاهراً مراد طائفه‏ای از مردم چین اند. و این دو لفظ دوبار بیشتر در قرآن مجید نیامده است.

جملاتی از کاربرد کلمه یاجوج

به شب شهر غوغای یاجوج گیرد به روزش سکندر دهائی نیابی
حسامی تو در دفع یاجوج مرگ جهان را به از سد اسکندرست
تا بتو یاجوج چشم بد نیارد تاختن از دعای اهل ایمان سد اسکندر سزد
تیغ تو که سدی است ز پولاد کشیده دفع ستم فتنه یاجوج بلا کرد
سدِّ نظمی که در جهان بستم ظلم یاجوج را بر اندازد
سوراخ شده است سد یاجوج یک چند حذر کن ای برادر
در عهد اسکندر عدلش نبود بیم از رخنه یاجوج اجل سد بقا را
چشم بد دور از تو خود دورست کز بس باس تو فتنه اکنون همچو یاجوج از پس سد می‌رود
گروهی در آن دشت یاجوج نام چو ما آدمی زاده و دیو فام