گوشت پاره

معنی کلمه گوشت پاره در لغت نامه دهخدا

گوشت پاره. [ رَ/ رِ ] ( اِ مرکب ) پاره ای از گوشت. ( ناظم الاطباء ). پارچه گوشت. بِضْعة. ( منتهی الارب ). شِنْشِنة. ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ). مُضغة. ( منتهی الارب ) :
گوشت پاره ی آدمی از زور جان
میشکافد کوه را با بحر و کان.مولوی.|| مغز و هسته. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه گوشت پاره در فرهنگ عمید

پاره ای از گوشت، تکۀ گوشت.

معنی کلمه گوشت پاره در فرهنگ فارسی

(اسم ) پاره ای از گوشت تکه ای گوشت : گوشت پار. آدمی از زورجان می شکافد کوه را با بحر و کان . ( مثنوی )

جملاتی از کاربرد کلمه گوشت پاره

آن گوشت پاره گشته از خنجر بلا کز تو همی براند سیری ذباب تو
فرود آمد از تخت ویله کنان زنان بر سر و گوشت پاره کنان
گر دل به مذهب تو جزین گوشت پاره نیست قصاب کوی به ز تو داند بهای دل
زبان چه باشد خود گوشت پاره یی عاجز که گرش آبی باید ز دیگران خواهد
چو گوشت پاره ضریریست مانده بر جایی چو مرده‌ای‌ست ضریر و عقیله احیاست
نقل است که جمعی بر او رفتند. او را دیدند که اندکی گوشت به دندان پاره می‌کرد. گفتند: کارد نداری تا گوشت پاره می‌کنی؟
گر دل به مذهب تو جز این گوشت پاره نیست قصاب جو که به ز تو داند بهای دل
از گوشت پاره ای چه شکایت کنی مگوی هیچم دلِ شکسته موافق نمی شود
مدان جانا تو دل آن گوشت پاره که کافر را بود چون سنگ خاره