گوش تیز

معنی کلمه گوش تیز در لغت نامه دهخدا

گوش تیز. ( ص مرکب ) تیزگوش. رجوع به تیزگوش شود.

معنی کلمه گوش تیز در فرهنگ عمید

آن که قوۀ شنوایی قوی دارد.

معنی کلمه گوش تیز در فرهنگ فارسی

آنکه قوه شنوایی اش قوی باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه گوش تیز

نمایشنامه با مونولوگ نگهبان کاخ آغاز می‌شود و شکوهٔ او از این که یک سال است «همچون سگی گوش تیز کرده» بدون استراحت «بر بام این کاخ بیدار مانده‌ام» و «هنوز چشم به راه شعلهٔ آن آتشم» که «مژدهٔ فتح تروا را به اینجا برساند». خبری که کلوتایمنسترا، زنی «که در سینهٔ زنانه‌اش اراده‌ای مردوار، امیدی دیرینه را پروریده» در انتظار آن است. نگهبان بر فرجام شومی که در انتظار خاندان پادشاهی است افسوس می‌خورد اما سکوت می‌کند که «گویی نره گاوی کلان بر زبان من گذشته است» و «باقی آنچه می‌ماند رازی است».
بر ساخته ز جبهت غرا و گوش تیز برقی کزو دو پیکر الماس شد عیان
رسید وحی خدایی که گوش تیز کنید که گوش تیز به چشم خدای بین کشدا