گنه کار

معنی کلمه گنه کار در لغت نامه دهخدا

گنه کار. [ گ ُ ن َه ْ ] ( ص مرکب ) گناهکار. عاصی. مذنب. مجرم. آثِم. اثیم. تبه کار. تباه کار. خطاکار. مقصر. خاطی. بزه کار. بزه مند :
گنه کار بهرام بدبا سپاه
بیاراست بر پیش ما رزمگاه.فردوسی.که نزدیک ما او گنه کار شد
وز این تاج و اورنگ بیزار شد.فردوسی.هر آن کس که بود اندر آن جایگاه
گنه کار بودند اگر بیگناه.فردوسی.امّید چنان است به ایزد که ببخشد
ایزد به ستغفار گناهان گنهکار.فرخی.گویی گنهکاری است کو را همی
در پیش خواجه گفت باید سخن.فرخی.ویحک ای ابر بر گنهکاران
سنگک و برف باری و باران.عنصری.چو یارگنهکار باشی به بد
به جای وی ار تو بپیچی سزد.اسدی.گنهکار چون بد نبیند ز شاه
دلیری کند بیشتر بر گناه.اسدی.پیش خردمند شدم دادخواه
از تن خوشخوار گنهکار خویش.ناصرخسرو.دشمن عاقلان بی گنهند
زآنکه خود جاهل و گنهکارند.ناصرخسرو.بی گنهی تات کار پیش نیاید
وآنگه کت تب گلوگرفت گنهکار.ناصرخسرو.گر در حق تو شدم گنهکار
گشتم به گناه خود گرفتار.نظامی.گنه کاران امت را دعا کرد
خدایش جمله حاجتها روا کرد.نظامی.صف پنجم گنهکاران خونی
که کس کس را نپرسیدی که چونی.نظامی.گرم با صالحان بی دوست فردا در بهشت آرند
همان بهتر که در دوزخ کنندم با گنهکاران.سعدی.گنهکار و خودرای و شهوت پرست
به غفلت شب و روز مخمور و مست.سعدی.با تو یاران همه در ناز و نعیم
من گنهکارم از آن میسوزم.سعدی ( طیبات ).از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم.حافظ.و رجوع به گناهکار و گنه کاره شود.
- امثال :
گنه کار اندیشه ناک از خدای
بسی بهتر از عابد خودنمای.سعدی ( از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1327 ). گنهکار چون بد نبیند ز شاه
دلیری کند بیشتر بر گناه.اسدی ( از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1327 ). گنهکار گشت آنکه بشکست عهد
گزین کرد حنظل بینداخت شهد.

معنی کلمه گنه کار در فرهنگ عمید

= گناهکار

معنی کلمه گنه کار در فرهنگ فارسی

( صفت ) گناهکار : از دل تنگ گنه کار بر آرم آهی کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم . ( حافظ )

جملاتی از کاربرد کلمه گنه کار

ز بهر تواش بنده بودیم و دوست کنون ما که ایم ار گنه کار اوست
بود اوخداوند وما بنده ایم گنه کار ودرمانده شرمنده ایم
جزای هیچ گنه کار نیست غیر از خلد ثواب یک عملش بخشد ار بروز جزا
گر ایدون نمی‌کرد بیمار بود به نزدیک دانا گنه کار بود
رخ معن از این عذر چون گل شکفت بروی گنه کار خندید و گفت
چو تو آلوده باشی و گنه کار کنندت در نهاد خود گرفتار
امر شد تا به‌دارش آویزند که گنه کار بود و زشت‌سیر
که بیجرم مرد و گنه کار زیست بر این داوری زار باید گریست
خطاب شد: ای جبرئیل بگذار به زمین برود و نسل او زیاد شود، من به برکت بسم الله، فوج فوج گنه کار بیامرزم و از برای بسم الله خواص و نتائج و فوائد بسیار است، هر کس بخواهد اطلاع بر آن‌پیدا نماید بر او است که مراجعه به کتب اخبار نماید.
عجب اینست کز چندین گنه کار نبارد سنگ بر مردم بیکبار
معاذالله زدین بیگانه گردم گنه کار بت و بتخانه گردم