معنی کلمه گله بان در لغت نامه دهخدا
دوان آمدش گله بانی به پیش
به دل گفت دارای فرخنده کیش.سعدی ( بوستان ).چوبی بزرگ به رسم گله بانان به دست گرفته. ( انیس الطالبین نسخه خطی مؤلف ص 34 ).
گله بان. [ گ َ ل َ / ل ِ / گ َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند که در 24هزارگزی شمال باختری مرند و 9هزارگزی راه شوسه مرند به خوی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه آن 790 تن میباشد. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ،پنبه ، کرچک ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).