گل بی خار

معنی کلمه گل بی خار در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] گل بی خار، آسیب شناسی کتب اهدایی وهابیان در ایام حج، اثر عدنان درخشان در پاسخ به شبهاتی که وهابیان در زمان حج به وسیله کتب اهدایی به حجاج، مطرح می کنند، نگاشته شده است.
کتاب از یک مقدمه و پنچ فصل تشکیل شده است.
فصل اول با عنوان «توحید» به معرفی خدای وهابیون اختصاص یافته است. مؤلف در این فصل با اشاره به اینکه خدای وهابیون چون انسان دارای صورت، چشم و دست است، بیان داشته که وهابیت در این تفکر گرفتار ذهن محصور آدمی و دربند تفکر محدود انسانی شده اند ؛ به گونه ای که خداوند را قابل دیدن می دانند. این نوع تفکر انحرافی را علاوه بر اینکه در کتب اهدایی خود به حجاج شیعه، قید کرده اند، در قرآن هایی هم که با ترجمه فارسی در مسجد الحرام و مسجد النبی در دسترس زائران قرار داده اند، به آنها القاء می کنند و مخالفین را به کفر و شرک متهم می کنند؛ غافل از اینکه خداوند، «لیس کمثله شیء»؛ او مثل هیچ کس نیست.
توحید؛ یعنی خدا را از هرگونه تشبیه، پاک و منزه بدانیم. عبارت «الله اکبر»؛ یعنی «خداوند بزرگ تر و برتر از آن است که به وصف درآید» نیز به همین نکته اشاره دارد و مسلمانان هر روز و با هر نماز به آن توجه می کنند .
از اشکالات و شبهات دیگری که حجاج در ایام حج با آن موجه هستند، شبهاتی در باب «نبوت» است که در فصل دوم به آن اشاره شده است. یکی از این شبهات مطرح شده در این فصل این است که زیارت پیامبر و هرگونه ارتباط عاطفی و قلبی با پیامبر، مساوی با کفر است؛ لذا بوسیدن ضریح نبوی از بدعت های زشت شمرده می شود .
مؤلف در جواب می گوید: چرا این عمل را بدعت می شمارید؛ درحالی که صحابی مشهور، «ابوایوب انصاری» به زیارت قبر شریف پیامبر رفته است؛ چنان که در منابع اهل سنت آمده که: مروان مردی را دید که صورت بر قبر شریف پیامبر نهاده است. گردن او را گرفت و گفت می دانی چه می کنی؟ وقتی آن مرد سر از قبر برداشت، دید که او ابوایوب انصاری است.

جملاتی از کاربرد کلمه گل بی خار

تا بهار است به گلشن گل بی خارش باد، آن که در انجمن ما، گل بی خار آورد
به وصال گل بی خار مبدل نکنم خارخاری که مرا هست ز گل پیرهنان
صد گل بی خار دارد در قفا هر زخم خار در طریق کعبه از خار مغیلان سرمپیچ
خار دیوارش گل بی خار باشد سر به سر این چه سرسبزی است با خاک دیار اشرف است
جهان از فیض رنگین جلوه او شد گلستانی به گلشن خار بی گل، آن گل بی خار نگذارد
امروز ریشه گل بی خار گشته است خاری که ما به چشم تماشا فکنده ایم
تا به سوی بیشه باد گلشن حفظش وزید چون گل بی خار باشد پنجهٔ شیر ژیان
بوستانی که درو جز گل بی خار نبود چون توان دید که گل رفته و خاری مانده
الا تا عالم و جهال همی گویند در عالم که عز بی ذل و شب بی روز و گل بی خار کی باشد
نه غم مدعیان بود نه آشوب ندیم گل بی خار مگو گلشن بی خاری بود