گسترانیده

معنی کلمه گسترانیده در لغت نامه دهخدا

گسترانیده. [ گ ُت َ دَ / دِ ] ( ن مف ) گسترده شده. پهن شده :
باد در سایه درختانش
گسترانیده فرش بوقلمون.سعدی.و رجوع به گستردن و گسترانیدن شود.

معنی کلمه گسترانیده در فرهنگ عمید

پهن کرده.

معنی کلمه گسترانیده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پهن کرده بسط داده . ۲ - فرش شده مفروش . ۳ - منتشر .

جملاتی از کاربرد کلمه گسترانیده

باد در سایه درختانش گسترانیده فرش بوقلمون
وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ و بر رویانیدیم برو، شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ (۱۴۶) درختی گسترانیده بی‌ساق.
ماه بیرون شده از پشت سحاب گسترانیده شعاع سیمین