معنی کلمه گسترانیده در لغت نامه دهخدا گسترانیده. [ گ ُت َ دَ / دِ ] ( ن مف ) گسترده شده. پهن شده : باد در سایه درختانش گسترانیده فرش بوقلمون.سعدی.و رجوع به گستردن و گسترانیدن شود.
جملاتی از کاربرد کلمه گسترانیده باد در سایه درختانش گسترانیده فرش بوقلمون وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ و بر رویانیدیم برو، شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ (۱۴۶) درختی گسترانیده بیساق. ماه بیرون شده از پشت سحاب گسترانیده شعاع سیمین