جملاتی از کاربرد کلمه گریه گر
به گریه گر چه مدد می دهد بسی چشمم چو دیده می رود از اشک لاله ریز چه سود
چشم خونبارم چنین در گریه گر طوفان کند می شود فواره خون در بیابان گردباد
کردیم گریه گر دم آبی رسیده است خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم
از گریه گر سفید شود چشم من چه سود نتوان نمود چاره بخت سیاه را
تا توتیای دیده من خاک پای تست حیفست گریه گر من خونین جگر کنم