گریه گر

معنی کلمه گریه گر در لغت نامه دهخدا

گریه گر. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ گ َ ] ( ص مرکب ) گریه کن. گریان :
قهقه و های های ساخته جفت
خنده پرداز و گریه گرمائیم.ظهوری ( از آنندراج ).

معنی کلمه گریه گر در فرهنگ عمید

گریان، گریه کننده.

معنی کلمه گریه گر در فرهنگ فارسی

( صفت ) گریه کن گریان : قهقهه و های های ساخته جفت خنده پرداز و گریه گر ماییم . ( ظهوری )

جملاتی از کاربرد کلمه گریه گر

به گریه گر چه مدد می دهد بسی چشمم چو دیده می رود از اشک لاله ریز چه سود
چشم خونبارم چنین در گریه گر طوفان کند می شود فواره خون در بیابان گردباد
کردیم گریه گر دم آبی رسیده است خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم
از گریه گر سفید شود چشم من چه سود نتوان نمود چاره بخت سیاه را
تا توتیای دیده من خاک پای تست حیفست گریه گر من خونین جگر کنم