وقتی آرای آزاداندیشانه روسو در انقلاب کبیر فرانسه به بار نشست، کانت از شادی گریست، احساسی که در جامعه محافظه کار آلمانی و اخلاق تا حدی سیاست گریزش مغایرت داشت. کانت در بین فیلسوفان مدرن کمتر به سیاست و فلسفه سیاسی توجه میکرد.
ورا با سپاهش به دژ در بیافت در جنگ و راه گریزش نیافت
هر کهرا عقل عاقبتبین است زو گریزش همیشه آیین است
که تا از گریزش چه گوید پدر مگر چارهٔ نو بسازد دگر
که از لشکر امروز جنگی منم بگاه گریزش درنگی منم
خام را ذوقی نباشد لاجرم می شود لازم گریزش زین قبل
پس آن را که کل حرکت هوی باشد و یا به متابعت آن وی را رضا باشد، دور باشد از حق، اگرچه بر سما باشد؛ و باز آن را که از هوی بُرینش بود و از متابعت آن گریزش بود نزدیک بود به حق، اگرچه اندر کنش بود.