گرمازده

معنی کلمه گرمازده در لغت نامه دهخدا

گرمازده. [ گ َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه گرما و حرارت سخت در وی اثر کرده باشد. ( ناظم الاطباء ): مدعص ؛ گرمازده. ( منتهی الارب ) : یعنی محروران بحران یرقان ظلم وگرمازدگان جور و تشنگان تموز بیمرادی در سایه رأفت و ساحه معدلت او قرار گیرند. ( سندبادنامه ص 6 ).

معنی کلمه گرمازده در فرهنگ معین

(گَ. زَ دِ ) (ص . )دستخوش گرمازدگی .

معنی کلمه گرمازده در فرهنگ عمید

آن که به گرمازدگی مبتلا شده.

معنی کلمه گرمازده در فرهنگ فارسی

آنکه حرارت در وی سخت اثر کرده .

معنی کلمه گرمازده در ویکی واژه

دستخوش گرمازدگی.

جملاتی از کاربرد کلمه گرمازده

فصل تابستان، فصل به بار نشستن درختان باغ‌ها و دشت‌هاست. تابستان برزک، دارای آب و هوایی معتدل، لطیف و کوهستانی است و مأمن آرامشی برای مسافران گرمازده از کویر است تا قدری در سایه‌سار درختان بیاسایند و صدای آبشارهای همیشه خروشان این شهر را بشنوند و از آب چشمه‌های زلال آن بنوشند.