گرم دل

معنی کلمه گرم دل در لغت نامه دهخدا

گرم دل. [ گ َ دِ ] ( ص مرکب ) کنایه از عاشق سوخته. ( آنندراج ). در برهان بصورت جمع گرم دلان آمده است. عاشقان و دلسوختگان. || قوی دل. پشت گرم :
تسکین جان گرم دلان را کنیم سرد
چون دم برآوریم بدامان صبحگاه.خاقانی.چونکه نعمان بدین طلبکاری
گرم دل شد ز نار سمناری...نظامی.

معنی کلمه گرم دل در فرهنگ عمید

دلگرم، مطمئن، قوی دل.

معنی کلمه گرم دل در فرهنگ فارسی

۱ - قوی دل پشت گرم : چون که نعمان بدین طلبکاری گرم دل شد زنار سمناری ... ( هفت پیکر ) ۲ - عاشق دلسوخته .

جملاتی از کاربرد کلمه گرم دل

به خون گرم دل پیوست با یار بس، ای گریه که می وصل سریش است
بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند وز خون گرم دل بدرون جوش می زند
مگر رسید به پابوس بحر چون سیلاب به آه گرم دل سنگ خویش آب کنید
فلک را از تف دل گرم دل کرد زمین در عشق گل از دیده گل کرد
قدسی شود چو معرکه رستخیز، گرم دل بد مکن که عشق ظفر می‌دهد مرا
شعر به‌سرعت از آن فضای ابتدایی می‌گذرد و سپیده‌دمان تاریخ طلوع می‌کند «لای سنگ-آسیاها به چرخش/بر فراز بت آرزوها/دشنه‌ای کوه‌پیکر به چرخش است/خون طلب می‌کند از سپیدی/سایه‌اش می‌گذارد نقاب از/گورکن‌های گرم دل خویش» سنگ آسیا و دشنه واژگانی جدید برای انسان بدوی‌اند، طلیعهٔ روزگار جدید و واژهٔ «بت آرزوها» معنویتی ابتدایی را با خود حمل می‌کند؛ و آخر این داستان، انسان است با تنهایی‌اش. به هر شکلی که باشد و هر مسیری که طی کند «مرده و از یاد گریخته شبحی/تنهایی کویر را به دوش/می‌برد»
اگر می شد مرا از زر دم گرم دل چون آهنش می ساختم نرم
عمری دمید بر تو دل گرم بافسون وز کین نگشت گرم دل آهنین تو
تشنه گرم دل ز شربت سرد خورد بر قدر آنکه شاید خورد
همچنان شکر عشق می‌گویم که گرم دل بسوخت جان بنواخت
به پند و نصیحت چنان گشت گرم دل سخت او کرد چون موم نرم