معنی کلمه گردان سپهر در لغت نامه دهخدا
چنین نیز یک سال با داد و مهر
همی گشت بی رنج گردان سپهر.فردوسی.به گردان سپهر اندر آری سرم
سپارم به تو دختر و افسرم.فردوسی.چنین است کردار گردان سپهر
نخواهد گشادن همی بر تو چهر.نظامی.زمین را به هر دم برآراست چهر
کمر بست گردش ز گردان سپهر.نظامی.به فرمان من نیست گردان سپهر
نه من داده ام گردش ماه و مهر.نظامی.