گران خیز

معنی کلمه گران خیز در لغت نامه دهخدا

گران خیز. [ گ ِ ] ( نف مرکب ) به معنی گران پای. ( آنندراج ). دیربلندشونده و سخت از جای برخیزنده :
اگرچه شیرپیکر بود پرویز
ملک بود و ملک باشد گران خیز.نظامی.از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش
میرسد خوابی که بیداری فراموشت شود.رضی دانش ( از آنندراج ).

معنی کلمه گران خیز در فرهنگ عمید

آن که دیر از جا برخیزد، دیرجنب: از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش / می رسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش: لغت نامه: گران خیز ).

جملاتی از کاربرد کلمه گران خیز

سست و گران خیز شدم بیخود و ناچیز شدم سخره هر حیز شدم یار جلاخذبیدی
مخورمی چون تراغم در کمین است گران خیز است صید آب خورده
ساقیا رطل گران خیز و سبک، می‌گردان هین که کار طرب از رطل گران می‌گردد
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز
شد از گرد، شمشیر مردان جنگ گران خیز چون سبزه زیر سنگ
پیش قهر تو صدا باوی گفت که گران خیز تو بالا بنمای
فکر خام تو گران خیز است و لنگ تهمت گل بست بر پرواز رنگ
چون راه ما طی گردد که داریم جسمی گران خیز پائی گران خواب
زبس که هست گران خیز حک نشاید کرد اگر نویسی نامش به سهود در دفتر