گر خشک

معنی کلمه گر خشک در لغت نامه دهخدا

گر خشک. [ گ َ رِ خ ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از جرب است. جرب یابس. خصف. رجوع به جرب شود.

جملاتی از کاربرد کلمه گر خشک

به ظاهر در نظرها چون قلم گر خشک می آیم چو افتد کار بر سر گریه ها در آستین دارم
از خاک روزی سر کند آن بیخ شاخ تر کند شاخی دو سه گر خشک شد باقیش آبستان شود
و گر خشک شد روغنم در ایاغ به بی روغنی جان کنم چون چراغ
به نعمت های جنت پروری مغز ترا بر استخوان گر خشک شد پوست