گداطبع. [ گ َ / گ ِ طَ ] ( ص مرکب ) خسیس. دنی. ( آنندراج ). لئیم یا پست فطرت. کسی که طبعاً گدا و مایل به گدایی باشد : گداطبع اگر در تموز آب حیوان به دستت دهد جور سقا نیرزد.سعدی.خواجه می نازد به سیم و زر گداطبع [ و ] بلاست خواجه آن باشد که در مهر و وفا درویش نیست.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).
معنی کلمه گداطبع در فرهنگ عمید
گداصفت، گدامنش
معنی کلمه گداطبع در فرهنگ فارسی
آنکه طبیعه گدا باشد گدامنش گدا صفت : گدا طبع اگر در تموز آب حیوان بدستت دهد جورسقا نیرزد . ( سعدی )
جملاتی از کاربرد کلمه گداطبع
۸۶. درویش توانگر صفت آن است که به دیده همت در مال و نعمت پادشاهان ننگرد و سلطان گداطبع آن که طمع در مال رعیت درویش کند.