معنی کلمه گدارو در لغت نامه دهخدا گدارو. [ گ َ /گ ِ ] ( ص مرکب ) گداروی. گدامنش. گداصفت : گر گدا گشتم گدارو کی شوم ور لباسم کهنه گردد من نوم.مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 452 ).
معنی کلمه گدارو در فرهنگ عمید ۱. گدامنش.۲. بسیار پر رو و سمج در گدایی: گر گدا گشتم گدارو کی شوم/ ور لباسم کهنه گردد من نُوَم (مولوی: ۷۰۹ ).
معنی کلمه گدارو در فرهنگ فارسی گداروی:گدامنش، بسیارپررووسمج درگداییگدامنش گداصفت : گر گدا گشتم گدارو کی شوم ? ور لباسم کهنه گردد من نوم . ( مثنوی )
جملاتی از کاربرد کلمه گدارو هوس ریگ روان و تازه رویانند چون شبنم مده زنهار ره در محفل خود آن گدارو را آه گدارو شدهای خاطر تو خوش نشود تا نکنی کافریی مال مسلمان نبری