گاوخانه

معنی کلمه گاوخانه در لغت نامه دهخدا

گاوخانه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 39 هزارگزی جنوب فرمهین و 18 هزارگزی اراک. دشت ، سردسیر، دارای 816 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، چغندرقند، صیفی ، قالی بافی. شغل اهالی زراعت است. اتومبیل از اراک میرود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
گاوخانه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، واقع در 45000گزی جنوب خاوری همدان و 150000گزی خاور راه شوسه همدان به ملایر. کوهستانی ، سردسیر، دارای 600 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات ، صیفی ، انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. دبستان و چند باب دکان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه گاوخانه در فرهنگ فارسی

دهی در اراک و همدان

جملاتی از کاربرد کلمه گاوخانه

در فرهنگ آنندراج گاو را به معنی بزرگ و خان را به معنی چاه آورده‌است و آن را چاه بزرگ می‌داند. دهخدا گمان می‌برد که گاوخانه باشد زیرا در گذشته روستاییان گاوهای خود را برای چرا به اینجا می‌آوردند.