معنی کلمه گاو زرین در لغت نامه دهخدا
چند خواهی ز آهوی سیمین
گاو زرین که میخورد گلنار.خاقانی.آهوی شیرافکن ما گاو زرین زیردست
از لب گاوش لعاب لعل سان انگیخته.خاقانی.ز آهوی سیمین طلب گاو زرین
که عیدی درون گاو قربان نماید.خاقانی.رجوع به گاو زر شود. || جانوری سبزرنگ شبیه به جعل. ( برهان ). || ( اِخ ) گوساله سامری :
گاو سفال اندرآر آتش موسی اندراو
تا چه کنند خاکیان گاو زرین سامری.خاقانی.رجوع به گاوزر شود.