گاهی که

معنی کلمه گاهی که در لغت نامه دهخدا

گاهی که. [ ک ِ ] ( حرف ربط مرک-ب ) وقت-ی ک-ه. عن-د.

معنی کلمه گاهی که در فرهنگ فارسی

وقتی که

جملاتی از کاربرد کلمه گاهی که

به گاهی که از من ز نزدیک و دور به روم اندر انداخت آشوب و شور
دانه در زیر زمین ایمن ز تیغ برق نیست در خطر گاهی که من چون خوشه گردن می کشم
تو مخموری و از می سر بتابی هر آن گاهی که بوی می بیابی
سازم بآب حیوان گاهی که می نباشد در خشکسال باشد شبنم بجای باران
ندارد سودت آن گاهی که گوئی عبید آن نامسلمانت بسوزد
عرصه گاهی که شکوه تو کند عرض سپاه طول و عرضش همه ایران و همه توران باد
دست من از دامنت گاهی که می گردد جدا می کشد از سینه مجروح پیکان ستم
بدان گاهی که او با ویس بگریخت به دام شاه موبد درنیاویخت
افراد دارای ماکروپنیس مشکلات خاص خودشان را دارند. برای نمونه یافتن کاندوم با اندازه مناسب یکی از این چالش هاست یا انتخاب یک لباس زیر مناسب. در برخی اندازه‌گیری‌ها درازای بیشتر از ۱۸ سانتی‌متر و دور مینیمم ۱۵ سانتی‌متر جزو این طبقه به‌شمار می‌رود که از اندازه بیشتر کاندوم‌ها فراتر است. یا گاهی که این افراد دچار افراشتگی ناخواسته می‌شوند ممکن است بسیار بیشتر از دیگر مردان این راست‌شدگی نمایان شود.
هر چه گاهی که نظر بر رخ او می افتد می کنم از ته دل سورهٔ اخلاص شروع
به گاهی که از مصر آمد به شام مغی نامور بود جاماسب نام