کوه احد

معنی کلمه کوه احد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احد نام کوهی در شمال مدینه است. عنوان احد ، در باب حج آمده است.
کسی که برای زیارت به احد می رود، مستحب است ابتدا در مسجدی که در مسیر پایین تر از حرّه قرار دارد، نماز بگزارد، (اکنون جز یک چهار دیواری مخروبه که اطراف آن نرده آهنی کشیده شده و رو به ویرانی است، اثری از مسجد یاد شده نیست.) سپس قبر حضرت حمزه و سایر شهدای احد را زیارت کند، آن گاه برای خواندن نماز به مسجدی برود که در منطقه وسیع و در سمت راست کسی که به احد می رود قرار دارد.

[ویکی شیعه] کوه اُحُد ، کوهی سرخ رنگ در منطقه حجاز عربستان، در حدود ۴ کیلومتری شمال مدینه. شهرت اُحُد بخاطر غزوه احد است که میان یاران پیامبر(ص) و مشرکان مکه در کنار این کوه رخ داد. قبرستان شهدای جنگ احد در کنار همین کوه، قرن ها است که زیارتگاه حجگزاران و زائران، به ویژه شیعیان ایرانی است.
درباره نامگذاری این کوه چند نظر وجود دارد. برخی معتقدند این نام از آن روست که این کوه از رشته کوه های اطرافش جدا و منفرد است. برخی نیز آن را با یگانگی خداوند نزدیک و شبیه دانسته و نامگذاری اش را به اُحُد از این روی توجیه کرده اند. گویند که در زمان جاهلیت نام این کوه « عنقد » بوده است.
رسول خدا(ص) کوه اُحُد را بسیار دوست می داشت و درباره آن می فرمود:
[ویکی اهل البیت] در ناحیه شمالی مدینه رشته کوهی به طول تقریبی شش کیلومتر از شرق به غرب کشیده شده که به دلیل جدایی آن از دیگر رشته کوهها، «احد» خوانده می شود.در وجه نام گذاری این کوه سرخ رنگ که در شمال مدینه (4 کیلومتری مدینه) قرار دارد گفته شده: بر اثر جدایی اش از دیگر کوه های منطقه، اُحُد نامیده شده است. بر حسب روایات، چون خداوند بر کوه طور سینا تجلی کرد، چند قطعه از آن جدا شد و در جاهای گوناگون قرار گرفت که یک قطعه از آن، کوه اُحُد در مدینه است.
در فضیلت آن نقل شده که اُحُد، یکی از کوه های بهشت است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اُحُد کوهی است که ما را دوست دارد و ما او را دوست داریم.
این کوه خاطره یکی از مهمترین جنگهای صدر اسلام را در سینه دارد؛ غزوه ای که بسیار دردناک بوده و صحنه های عبرت انگیزی از خود بر جای گذاشته است. در این غزوه بود که عده نسبتاً زیادی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به دلیل بی توجهی جمعی از مسلمانان به اوامر آن حضرت، به شهادت رسیدند.

جملاتی از کاربرد کلمه کوه احد

از من ار کوه احد واقف بدی پاره گشتیّ و دلش پرخون شدی
ای بسا کوه احد کز راه دل برکنده‌ای ای بسا وصف احد کاندر نظر بنموده‌ای
دل چون سپری گردد اندوه ندارم گر کوه احد برفتد و بر جگر آید
وگر او در صمدیت بنمودی احدیت به خدا کوه احد هم خوش و مست احدستی
آن شه دریا سخا که از دل او هست کوه احد مایه وقار گرفته
رسول (ص) گفت، «صدقه دهید و اگر همه یک خرما بود که آن درویش را زنده کند و گناه را بکشد، چنان که آب آتش را»، و گفت، «بپرهیزید از دوزخ و اگر همه نیم خرما باشد و اگر نتوانید به سخنی خوش» و گفت، «هیچ مسلمان از حلال صدقه ندهد که نه ایزد تعالی آن را بر دست لطف خود بستاند و می پرورد، چنان که شما چهار پای خویش بپرورید تا آنگاه که خرمایی، چند کوه احد شود» و گفت، «فردا هر کسی در سایه صدقه خویش بود تا آنگاه که میان خلق حکم بکنند»، و گفت،«صدقه هفتاد در از درهای شر ببندد» و پرسیدند که کدام صدقه فاضلتر؟ گفت، «آن که در تندرستی دهی در وقتی که امید زندگانی داری و از درویشی نترسی نه آن که صبر کنی تا جان به حلق رسد، آنگاه گویی این فلان را و آن فلان را، که آن خود فلان را شد، اگر تو گویی و اگر نه».
ور محبی از محبت بر کفت کاهی نهد منت کوه احد برگیر و خوش بِستان از او
خاص احد چه غم خورد از بد و نیک عام خس کوه احد چه برتپد از سر سیل و زلزله
زهی سلطان زیبا خد، که هرکه روی تو بیند اگر کوه احد باشد، بپرد از سبکساری
چو هیچ کوه احد برنیامد از بن و بیخ چه دست درزده‌ای در کمرگه کهسار