کورمال

معنی کلمه کورمال در لغت نامه دهخدا

کورمال. ( ق مرکب ) در تداول عامه ، حرکت بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی ، غالباً کورمال کورمال ( به تکرار ) استعمال شود. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کورمال رفتن ، کورمالی کردن و کورمال کورمال شود.

معنی کلمه کورمال در فرهنگ معین

(ق مر. ) (عا. ) حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی .

معنی کلمه کورمال در فرهنگ فارسی

حرکت با احتیاط و دست مالیدن باطراف در تاریکی . غالبا کورمال کورمال ( بتکرار ) استعمال شود .

جملاتی از کاربرد کلمه کورمال

ارجاسپ شاه توران در گذشته به ایرانشهر پایتخت ایران یورش آورده بود و لهراسپ موبد پیر زرتشتی را در میدان شهر بدار آویخته بود، بدین سبب انگیزه اسفندیار و ایرانیان برای انتقام مضاعف بود ولی ظاهراً روئین‌دژ مقرّ ارجاسپ را بلد نبودند و باید کورمال کورمال از راه جنگل و دریا طی طریق می‌کردند.