که کشند
جملاتی از کاربرد کلمه که کشند
نیلی که کشند گرد رخسار هست از پی زخم چشم اغیار
روی بنمود مه عید به شکلی که کشند قوسی از زر طلی بر کرهای از زنگار
حرفی که کشند روز در سلک تکرار شبش همی کند ملک
به میزان تفاوت جزر (کاهش) و مدّ (افزایش) سطح آب دریا، دامنهٔ جزر و مدّی میگویند. هنگامی که نیروهای گرانش ماه و خورشید هماهنگ عمل میکنند و هر دو با زمین در یک راستا هستند (هنگام مقارنه: ماه نو یا مقابله: ماه کامل)، جزر و مدّ دامنه بیشتری پیدا کرده و در بالاترین حد قرار میگیرند که کشند فنری یا «مِهکشند» (بهاری یا کامل) نامیده میشود، متقابلاً هنگامی که ماه و خورشید نسب به زمین باهم زاویه ۹۰ درجه (هنگام تربیع اول و دوم: ماه نیمقرص) میسازند، در این هنگام جزر و مدّ به کمترین حد رسیده و کشندهای کوچک یا «کِهکشند» (خفیف) نامیده میشود.
ابروی بلندت که کشند افتادهست دل را همه در پی گزند افتادهست
که اهل عربده را نیست حد آن که کشند به قصد عربده شمشیر جز بر وی فسان
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟