کم خرد
معنی کلمه کم خرد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کم خرد
چشم و دل را پرده های خواب غفلت می شود کم خرد را هر قدر اسباب می گردد زیاد
بدو گفت کای کم خرد گرگسار چو پیروز گردم من از کارزار
چنین گفت گرسیوز کم خرد کزین در سخن خود کی اندر خورد
شهش گفت: کآن کودک کم خرد هم از آنچه کرده است کیفر برد
دگر باره پرسید زان پیشکار که چون دارد آن کم خرد روزگار
چنین گفت کز منذر کم خرد سخن باور آن کن که اندر خورد
هرکه را روی نیک و کم خرد است روی نیکو دلیلِ خویِ بد است
حکیمی گفت: ادب یکی از دو منصب است. نیز گفت: برتری به عقل و ادب است نه به اصل و نسب. چرا که کسی که بی ادبی کند، نسب خویش ضایع ساخته و کسی که کم خرد بود، اصل خویش گم کرده. ادب، زشتی نسب را همی پوشاند و وسیله ی هر برتری و شفیع آدمی به هر مذهب است.
که این کم خرد نورسیده جوان چو رفتی به نخچیر با اردوان
بفرمان گرسیوز کم خرد سر اژدها را کسی نسپرد