کم بینی

معنی کلمه کم بینی در فرهنگستان زبان و ادب

{low vision} [علوم پایۀ پزشکی] نوعی نارسایی که در آن توانایی بینایی به شدت کاهش می یابد

جملاتی از کاربرد کلمه کم بینی

ای شتر که تو مثال مؤمنی کم فتی در رو و کم بینی زنی
نگنجد مکر و خودبینی در این راز ز کم بینی خود دریابی این راز
سر و کار است هر کس را صغیر آخر بگورستان چه کم بینی کنون از قصر شه ویرانهٔ خود را
اگر خواهی که کم بینی خمار درد جاویدان مخور در خوردن سیکی به نقل الا پشیمانی
رو رو که تو یار چو منی کم بینی وین پس همه مرد جلد محکم بینی
در وجود او نه کم بینی نه بیش خویش را بینی ازو ، او را ز خویش