کف زنان
معنی کلمه کف زنان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کف زنان
سجده کنان رویم سوی بحر همچو سیل بر روی بحر زان پس ما کف زنان رویم
شد چناران دف زنان و شد صنوبر کف زنان فاخته نعره زنان کوکو عطا را تازه کن
قطار اشتران همه مستند و کف زنان بویی ببردهاند که قطار میکشی
همه کف زنان و شاد خندان شدند همه دختران سیم و دندان شدند
رخش تازان سرشکم سرخ رودرتاز و تک کف زنان مژگان که شاه تاجدارم میرسد
سیل نالان و کف زنان از شوق کوه چون سنگ آسیا رقاص
چون باده باز بر سرِ خُم رفت کف زنان حافظ که دوش از لبِ ساقی شَنید راز
ز حیرت کف زنان اهل نظاره فغان برداشتند از هر کناره
عاشق و معشوق گشته همقدم کف زنان شاه و گدا در پیش هم
عشوه پرست من بیا، می زده مست و کف زنان حسن تو پرده گو بدر پردگیان راز را