کتبه

معنی کلمه کتبه در لغت نامه دهخدا

کتبه. [ ک َ ت َ ب َ] ( ع ص ، اِ ) کَتَبَة. ج ِ کاتب ( فرهنگ فارسی معین ). نویسندگان. کاتبان. منشیان. ( ناظم الاطباء ) : اما طریقی که خواجه فاضل ظهیرالدین کرجی داشت ، کتبه عجم از نسخ کتابت بر منوال او اگر خواهند قاصر آیند. ( مرزبان نامه ). و رجوع به کَتَبَة و کاتب شود.

معنی کلمه کتبه در فرهنگ عمید

=کاتب

معنی کلمه کتبه در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع : کاتب : [ اما طریقی که خواج. فاضل ظهیر الدین کرجی داشت کتب. عجم از نسج کتابت بر منوال او اگر خواهند قاصر آیند ] . ( مرز بان نامه )
جمع کاتب

جملاتی از کاربرد کلمه کتبه

الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ای «علّم» الخطّ و الکتابة «بِالْقَلَمِ» ای بخلق «القلم». و قیل: «علّم» القرآن بان کتبه اللَّه «بالقلم» فی اللّوح المحفوظ نقرأ و نقل.
بر روی ساقهٔ گنبد چارسوق اشعاری در مورد تاریخ ساخت بازار، به خط نستعلیق بر روی کاشی نگاشته شده‌است. چهار سوق که دارای طاقیضربی است، بر روی یک هشتی قرار دارد. در چهار سمت هشتی بر روی دیوار سه کتیبه سنگی و یک کتبه گچی وجود دارد. این کتیبه‌ها در دوره‌های مختلف در حکم صدور فرمانی بوده‌اند که برای اطلاع عموم در این محل نصب می‌شده‌اند.