کاسین

معنی کلمه کاسین در لغت نامه دهخدا

کاسین. ( اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 6هزارگزی شمال باختری ورزقان و یک هزار و پانصد گزی ارابه رو تبریز به اهر. جلگه و معتدل و دارای 634 تن سکنه است.آب از چشمه و رودخانه اهر دارد. محصول آن غلات و سیب زمینی و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. دارای دو معدن آب گرم برای امراض جلدی است. محل سکنای طایفه ایل یاغ بستلو. و دارای دسته ژاندارمری و محضر رسمی ازدواج و طلاق است. راه ارابه رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه کاسین در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر در ۶ کیلومتری شمال غربی ورزقان و یک و نیم کیلومتری راه ارابه رو تبربز به اهر جلگه و معتدل ۶۳۴ تن سکنه آب از چشمه و رودخانه اهر محصول غلات سیب زمینی چغندر شغل زراعت گله داری و جاجیم بافی .

جملاتی از کاربرد کلمه کاسین

امین خوری (به عربی: أمین الخوري) (۱۸۵۵–۱۹۱۹) (نسب: امین بن یوسف بن ابراهیم بن استفان) پزشک و ادیب لبنانی بود. پزشکی را در قصر العینی قاهره خواند و در بیمارستان‌های سودان به درمان پرداخت. سپس به مصر بازگشت و در المنصوره ساکن شد و به اشتغال ادامه داد. پس از این‌ها به زادگاهش، کاسین برگزشت. فلسفهٔ اشیاء، ریحان النفوس فی انتخاب العروس، رساله‌ای در طاعون، ریحانة النفوس فی حیاة الإنسان و رساله‌ای در وبا از آثار اوست.