کازرونی

معنی کلمه کازرونی در لغت نامه دهخدا

کازرونی. [ زِ نی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به کازرون. رجوع به کازرون شود.
کازرونی. [ زِ ] ( اِ )کازرونیه. قسمی بورانی از بادنجان و فرقش اینکه در کازرونی بادنجان را قطعه قطعه کنند بر خلاف بورانی.
کازرونی. [ زِ ] ( اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی در روزیکشنبه پانزدهم رمضان سال 532 هَ. ق. در شمال کازرون در خانه ای که پس از مرگ پدر به برادرش حسین بن شهریار رسید زاده شد. پدر و مادرش ،هر دو، اسلام آورده بودند. جدش که زادانفرخ نام داشت و پدر وی ، خورشید، هردو زردشتی کیش بودند. شهریار پدر شیخ ، که از مردم قریه علیا ( دیه بالا یا ده اهرنجان ) بود گمان میرود که مردی پیشه ور بوده است ، زیرا مجبور بوده است که ازبام تا شام پی کار برود. فرزندش نیز ناچار بوده پیشه ای بیاموزد که او را در روزگار جوانی بکار آید. بانو بنت مهدی ، مادر شیخ ، از مردم قریه سفلی ( دیه زیر )بود. شیخ دو برادر داشت که نام یکی محمد و از او بزرگتر بود و زودتر از شیخ در هنگامی که از سفر حج بازگشته بود درگذشت. محمد را چند فرزند بود؛ یکی از آنان بنام احمد دارای دو دختر بود که ساوه و مریم نام داشتند. حسن بن شهریار دخترانی داشت که یکی از آنها درعقد ازدواج خطیب ابوالقاسم عبدالکریم ( درگذشته در 442 ) و دیگری در عقد ازدواج همکار خطیب که ابوالحسن علی بن فضل بن علی نام داشت بودند. عایشه دختر سوم وی با ابوعلی عبدالواحدبن محمدبن روزبه غندجانی ازدواج کرده بود.... شیخ ابواسحاق دو خواهر داشت یکی میگون ودیگری خدیجه و گفته اند که خدیجه از مادر جدا بود.
دوره کودکی : چون خانواده شیخ تهی دست و مستمند بودند وی ناچار از آن بود که پیشه ای بیاموزد. اما چون به خواندن و آموختن قرآن شوق داشت سحرگاهان ،پیش از رفتن به کار، بدرس قرآن میرفت و از دو تن درس می گرفت : یکی ابوتمام از مردم بصره و دیگری ابوعلی محمدبن اسحاق بن جعفر از مردم شام. در زمانی که ابراهیم دوازده ساله بود ابوبکر مسلم شیرازی به شیرازآمد و باحترام در پیش پای ابراهیم بایستاد و بروی سلام کرد و او را در کنار خویش نشانید و از بزرگی و عظمتی که در آینده او را نصیب می شد سخن گفت. یکبار هم در سن هفده سالگی در مسجد شاپور مورد احترام و محبت و تعظیم شیخ ابوعلی ماهیگیر قرار گرفت. شیخ پانزده ساله بود که خواست طریق یکی از شیوخ سه گانه را که در آن هنگام شهرت داشتند برگزیند و عاقبت از میان محاسبی ، ابن خفیف و ابو عمروبن علی به ملازمت ابن خفیف ( درگذشته در 371 ) درآمد و پیرو او شد. شیخ ابواسحاق خرقه از دست شیخ حسین اکار ( بازیار ، در گذشته در 391 هَ. ق. ) گرفت. به موجب شرحی که در شیراز نامه ذکر شده است در هنگامی که شیخ هفت ساله بود مورد توجه شیخ حسین اکار قرار گرفت در مآخذ دیگران این گمان هست که شیخ در این زمان هنوز بیست سال نداشته است شاید بتوان گفت که این نکته راجع به هنگامی که او در شیراز حدیث استماع می کرده صادق تواند بود. درین باره نگاه کنید به نفحات الانس جامی ذیل سرگذشت ابوعلی حسین بن محمد اکار. داستانی که درباره خرقه پوشیدن شیخ آمده بیشتر به افسانه می نماید واز روایاتی هم نیست که خطیب امام ابوبکر نقل می کند و چون «نوش » و «نیش » را هم به مناسبت آورده است موجب شک بیشتر است. جای دیگر این قضیه به شکل دیگری جلوه میکند و از آن اینطور مستفاد می شود که شیخ خرقه را در سال 370، یعنی در زمانی که ابن خفیف هنوز حیات داشته است ، دریافت کرده است.ولی در این موضع نوشته نشده است که آن را از دست که دریافت داشته است. از شیرازنامه ( ص 98 ) این نکته حاصل میشود که شیخ شخصاً با ابن خفیف مربوط بوده است و اگر این مطلب درست باشد پس داستان واسطه بودن حسین اکار در هنگام اهداء خرقه به شیخ چه صورتی تواند داشت ؟ عطار در تذکرة الاولیا به این نکته اشاره ای نمی کند،ولی جامی در نفحات الانس بصراحت وساطت حسین اکار را بیان می دارد. مقاریضی نیز مینویسد که شیخ خرقه از دست حسین اکار گرفت جامی مانند مؤلف شیرازنامه می گوید که کازرونی با حسین اکار به شیراز رفته است ولی فقط از دیدار شیخ با ابن خفیف ذکر نمی کند و می گوید که با پیروان ابن خفیف اتفاق ملاقات دست داد. لباسی که شیخ معمولاً می پوشیده است ، با دو واسطه از ابن خفیف به او رسیده است ، یعنی از ابوعبداﷲ بانیک و ابوبکر عبادانی.پس دو نکته مورد تردید و شک است یکی ملاقات شیخ با ابن خفیف و دیگر طریقه دریافت خرقه از دست حسین اکار، که به افسانه شباهت دارد. تنها از این میان یک نکته که مسلم است اینست که شیخ خرقه را از دست حسین اکار گرفته است و این امکان هم هست که شیخ در این هنگام بیش از بیست سال نداشته است. نکته ای که از این وقایع باید دریافت آن است که شیخ خرقه را در هنگام حیات ابن خفیف گرفته یا پس از مرگ وی ، یعنی میان بیست و سوم رمضان 371 که سال مرگ ابن خفیف است تا رمضان 372 که مصادف است با بیست سالگی شیخ.

معنی کلمه کازرونی در فرهنگ عمید

۱. از مردم کازرون.
۲. تهیه شده در کازرون: گیوۀ کازرونی.

معنی کلمه کازرونی در فرهنگ فارسی

لهجه مردم کازرون از لهجه های ایرانی .
( صفت ) منسوب به کازرون : ۱ - از مردم کازرون . ۲ - ساخته و پرداخت. کازرون : گیو. کازرونی . ۳ - قسمی بورانی بادنجان که فرقش با بورانی معمولی آنست که در کازرونی بادنجان را قطعه قطعه کنند بخلاف بورانی معمولی کازرونیه ۴ - ( اسم ) کازرونیه ( صفت مونث کازرونی ) .
سعدالدین محدث

معنی کلمه کازرونی در دانشنامه آزاد فارسی

کازرونی (گویش)
از گویش های فارس (استان فارس) که امروزه در کازرون به آن تکلم می کنند و با کازرون قدیم تفاوت بارزی دارد. در این گویش همخوان ها همانند همخوان های فارسی است. تغییر و تبدیل در کازرونی چنین است: جابه جایی آوایی در barz «بذر»، kerbit «کبریت»، qofl «قفل»، تغییر /u/ به /i/ در goli «گلو»، bali «بلوط»؛ تبدیل خوشة /st/ به /ss/ در dasse «دسته»، pesse «پسته»، sepessun «سپستان»؛ تبدیل /r/ به /l/ در balg «برگ»، تبدیل /b/ به /v/ در rurah «روباه»، tavar «تبر»، toranjevi «ترنجبین»؛ حذف /t/ پایانی در واژه های das «دست»، pus «پوست»، mas «ماست»، ترتیب مضاف و مضاف الیه و نیز صفت و موصوف مثل فارسی است. نشانة مصدری در کازروی (-san, -tan, dan) -an است: umadan «آمدن»، tonossan «توانستن». پسوند معرفه ساز -ku است: و در صورتی که اسم به /e/ ختم شود. مصوت /e/ تبدیل به /as/ می شود: شماری از واژگان کازرونی: pok «تپک»، sed «نردبان» zornow «گِرداب»، bone «اصله درخت»، tahl «تلخ»، sowz «سبز»، ogul «تجربه»، vel «معشوق» و bandirbidan «منتظر شدن».
50010800

معنی کلمه کازرونی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کازرونی (ابهام زدایی). کازرونی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • محمدشفیع موسوی کازرونی بوشهری، عالم جامع شیعی قرن سیزدهم و چهاردهم• ابراهیم کازرونی، اِبْراهیم ِ کازِرونی ، میرزا محمد پسر میرزا اسماعیل متخلص به نادری ، شاعر، عارف ، پزشک و مداح محمدشاه قاجار• ابواسحاق کازرونی، معروف به شیخ مرشد، عارف، شاعر، مفسر، محدث و مؤسس سلسلۀ کازرونیه (یا اسحاقیه)
...

جملاتی از کاربرد کلمه کازرونی

«در عهد پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی به وسیله بانوان زینب‌الملوک علی‌پور و پدرالملوک کریمی فرزندان شادروان حاج میرزا عبدالحسین و شادروان خانم‌آغا حقیقت کازرونی تا آخر اسفند ماه ۱۳۴۸ در بازار نوسازی گردید. با نظارت حبیب‌الله حقیقت»
حاج علی‌قلی‌خان افشار کازرونی در سال ۱۲۰۷ هجری قمری باغ‌نظر و رقبات دیگری شامل پنج قطعه زمین، چهارمزرعه، چهارآسیاب و شش قنات را وقف کرد و تولیت آنها را به خواجه رضاقلی‌خان، فرزند خواجه حسن‌علی افشار محول داشته‌است.»
محمد خان ایزدی کازرونی ملقب به فصیح‌الملک از شعرای قرن ۱۴ هجری قمری در کازرون متولد شد.
امین‌الدین بلیانی کازرونی (۶۶۸ هجری قمری، ۷۵۴ هجری قمری) از عارفان و مشایخ تصوف ناحیه فارس در سده هفتم و هشتم قمری است. وی در سال ۶۶۸ هجری قمری به دنیا آمد، پدر و اجداد پدری او همه از علماء مشایخ و عارفان زمان خود بودند. وی در سن ۷۷ سالگی و در سال ۷۵۴ ه‍.ق در خانقاه خویش درگذشت.
دربارهٔ خاستگاه آل مذکور محمدابراهیم کازرونی گفته‌است که اهل عربستان بوده‌اند و از اوایل قرن ۱۲ هجری قمری به بوشهر مهاجرت کرده‌اند. اما نیبور آنها را اهل عمان ذکر کرده و همچنین ولیستید معتقد است که این خاندان از ابوظبی به بوشهر مهاجرت کرده بودند.
آب‌انبار کازرونی مربوط به دوره قاجار است و در اصفهان، تخت فولاد، روبروی تکیه ایزدگشسب واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۰۶۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آرامگاه کازرونی در شرق شهر کازرون قرار گرفته‌است و قدمتی در حدود ۱۱۰۰ سال دارد.