کاریست
معنی کلمه کاریست در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کاریست
بگفتا دوستی کاریست مشکل چه بندی رایگان بر این و آن دل
عجب کاریست کار آدمیزاد که در کم بودگی و در کمی زاد
بلعجب کاریست چون تو بنگری از روی عقل چون تو اندر آشنایی عقل و دین در کافری
اهل یاریست، یار، در غم او سهل کاریست هر زمان مردن
نقلست که استاد اسحق زاهدی مردی بود که سخن مرگ بسیارگفتی و او زاهد خراسان بود وشیخ ابوالقاسم نصرآبادی با او داوری کردی وگفتی که با استاد چند از حدیث مرگ کنی و از کجا بدینجا افتادهٔ چرا حدیث شوق و محبت نگوئی و استاد اسحق همان میگفت. چون شیخ ابوالقاسم را وفات نزدیک رسید د رآن وقت به شهر مدینه بود یکی از نیشابور برسری بالین او بود او را گفت: که چون نیشابور بازرسی استاد اسحق را بگوی که نصر آبادی میگوید هرچه گفتی از حدیث مرگ همچنان که مرگ صعب کاریست و پیوسته از مرگ میاندیش و یاد میکن.
حالیست مخالف خرد افتاده کاریست مرا با تن خود افتاده
نخواهم زیست زخم عشق کاریست رقیبان را بگو تیغم نرانند
شیخ گفت او را که اول گفتمت تو نخواهی کرد کاین کاریست سخت
به نظر میرسد که اینها (شیار دایرهای، سنگ هیل، و سنگهای جلوس) همهٔ کاریست که در مرحلهٔ نخست ساختن استونهنج انجام شدهاست. پیشتر باور بر این بود که در فاصلهٔ بین استونهنج یک و استونهنج دو محوطهای رها شدهباشد ولی یافتههای جدید این نظریه را رد میکنند.
کریستوفورو لاندینو در نقدی بر کمدی الهی[یادداشت ۵۰] (۱۴۸۱) توضیح میدهد که دانته چطور امپراتور روم را والاترین اقتدار زمینی و پاپ را والاترین اقتدار لاهوتی در مسیحیت میداند، و استدلال میکند که او سزار را صرفاً نماد امپراتوری گرفت بیآنکه اشارهای به غاصب و دیکتاتور بودنش بکند، و بروتوس و کاسیوس را نیز صرفاً نماد قاتلان یک شاه خوب گرفته نه خودِ قاتلان، زیرا قرار دادن بروتوس و کاسیوس در قعر جهنم توسط دانته کاریست بسیار بیرحمانه و مغایر با حکمت و دانش و انصاف او؛ زیرا اگر این دو سزارکش مسیحی میبودند، با این عمل شجاعانهشان مستحق دریافت جایگاهی بسیار والا در بهشت میبودند.
و اسلام در سعادت دان نه سعادت در اسلام! این کاریست رفته و بوده و در ازل پرداخته.
اوحدی، از غم او ناله نمیباید کرد سهل کاریست غم ما، اگر او شاد برفت