کارکشته

معنی کلمه کارکشته در لغت نامه دهخدا

کارکشته. [ ک ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مجرب. ورزیده. پخته. سخت آزموده. سخت مجرب به علت بسیار ورزیدن آن. ماهر به کثرت عمل. عظیم آزموده. نیک آزموده. مذلله در عمل. ذلول. کارشکسته. باآزمون. در کار نهایت ممارست و عمل داشته. آموخته. جاافتاده. مُمَرَّن. مارِن.

معنی کلمه کارکشته در فرهنگ معین

(کُ تِ یا تَ ) (ص مف ) (عا. ) مجرب ورزیده .

معنی کلمه کارکشته در فرهنگ عمید

باتجربه، کارآزموده.

معنی کلمه کارکشته در فرهنگ فارسی

( صفت ) مجرب ورزیده آزموده جمع : کار کشتگان .

جملاتی از کاربرد کلمه کارکشته

ایوان آداموویچ با ترک‌های عثمانی و فرانسه ناپلئونی به‌عنوان یک جنگجوی کارکشته و بسیار باتجربه جنگید که مدت‌ها پیش زیر آتش به دست آورده بود. در سال ۱۷۹۴، آداموویچ با درجه سرلشکری در سن ۴۱ سالگی بازنشسته شد. این الکساندر اول ، جانشین پل اول بود، که او را به خدمت فعال در یدلایمخیرات ۱۸۱۲ سپتامبر ۱۷ با افتخارات بزرگ به یاد آورد. وقایع سال ۱۸۱۲ او را مجبور کرد تا از دوران بازنشستگی خارج شود و با رهبری سپاه ۱ ارتش ذخیره در طول نبرد بورودینو، خود را درگیر نبرد علیه فرانسوی های مهاجم کند. آخرین آثار مکتوب در مورد او مربوط به سال ۱۸۱۳ است که گفته می‌شود او با چکمه‌هایش در حین خدمت به امپراتوری روسیه درگذشت.
محمود وکیل کارکشته و منصفی است و همیشه از حق بیگناهان دفاع می‌کند ناگهان با یک دوست قدیمی مواجه می‌شود که نیاز به کمک داشت و بدین ترتیب وارد ماجرایی تازه شده و بنا به دلایلی در ادامه متهم به قتل می‌شود اما با پی گیری‌هایی اتفاق‌های جدیدی در زندگی اش رخ می‌دهد.