کارنوت

معنی کلمه کارنوت در لغت نامه دهخدا

کارنوت. ( اِخ ) قوم قدیم «گل » در عصر ژول سزار که در سرزمین «شارتر» اقامت داشتند.

معنی کلمه کارنوت در دانشنامه آزاد فارسی

کارْنوت (Carnute)
گروهی از قوم سِلتی، متعلق به گُل مرکزی، ساکن درحد فاصل رودهای سن و لوآر. شهرهای اصلی آنها عبارت بودند از سنابوم (اورلئان) و اوتریکوم (شارتر). کارنوت ها زیر سلطۀ یولیوس سزار قرار گرفتند و به پاداش خدمات نظامی خود توانستند نهادهای خویش را در زمان فرمانروایی اوگوستوس حفظ کنند و به بخشی از امپراتوری رُم بدل شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه کارنوت

شهرهای مهم این کشور بربراتی، بامباری، امبایکی، بُودا، بیمبو، کارنوت هستند.