کارم
معنی کلمه کارم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کارم در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه کارم
«در سالهای قبل از انقلاب من در هفته چهار پاورقی مینوشتم. حالا دیگر بساط پاورقینویسی جمع شده و مجلات عموماً ماهانه چاپ میشوند. آنها باید برای همکاری دنبال من میآمدند که این اتفاق نیفتاد و من هم نمیتوانستم بلند شوم بروم از آنها تقاضای کار بکنم. حالا که دیگر بازنشسته شدم. آن موقع مگر چند نفر پاورقینویس داشتیم؟ من بودم و آقای رسول ارونقی کرمانی که امروز در امریکاست، دو سه نفر دیگر هم بودند که فوت کردند. یک سال بعد از انقلاب کارم در مطبوعات تمام شد یعنی دیگر نخواستند».
او بعدها در رابطه با کارش در رادیو لوگزامبورگ نوشت: «در خلال کارم آنجا، من در همه دپارتمانهای ایستگاه رادیو تأثیر داشتم، در تدوین برنامه، اجرای موسیقی، توسعه آرشیو ضبطها، کتابخانه، کارت ایندکس و همچنین بخشهای خبری، ترجمه، نوشتن درس نامه دربارهٔ انواع موضوعات به سه زبان نقش داشتم. ایستگاه رادیویی گرایش قوی ضدفاشیستی داشت.» به گفته خودش در عرصه عمومی او به عنوان «صدای رادیو لوکزامبورگ» شناخته میشد، و در آلمان به دلیل کار در خارج و اتهام «پروپاگاندا» علیه نازیسم مظنون به «رابطه با متخاصم» بود.
بسان دائره کارم شدست بی سر و پای ز عشق آن دهن همچو نقطه کوچک
بگرفته ز بس شمر بر من ز ستم تنگ شیون شده کارم چون مرغ شباهنگ
اگر بر هم زنی چون زلف کارم سر از پای تو هرگز برندارم
از عشق تو گر روزم زینگونه نه تیره ستی در هجر تو گر کارم زین نوع نه زارستی
«فکر نمیکنم اثری از کارم به جای گذاشته باشم، شاید تا اندازهای در آلدو چیبیچ».
«داستان مجوز گرفتن من برمیگردد به چیزی حدود ۹ سال پیش که دوست داشتم مجاز شوم و اقداماتی برای گرفتن مجوز هم انجام دادم. حتی مقطعی آقای فرشید رحیمیان به من گفت آهنگهایت را به ثبت رساندم، اما وقتی دوباره پیگیر شدم متأسفانه فقط جواب منفی شنیدم و همه دست رد به سینهٔ من زدند.. صادقانه میگویم من خیلی دنبال مجوز بودم و برایش دوندگیهای زیادی انجام دادم اما آن موقع کسی از من حمایت نکرد و امروز دیگر بهدنبال مجوز نیستم. نمیدانم چرا، اما انگار همیشه باید انسان خودش را از راههای مختلف نشان دهد تا بعد بگویند تو لیاقت مجاز شدن را داری! من باوجود اینکه یک خوانندهٔ زیرزمینی محسوب میشوم، اما چارچوبهای خودم را در کارم لحاظ میکنم.»
تا رشته میثاقم با موی تو محکم شد کارم همه بر مویی بر بسته و درهم شد
هزارپای انسانی نقدهای مختلفی دریافت کرد. توم سیکس کارگردان فیلم در مصاحبه با مجله سینمایی هاستلر اعلام کرده که ارسال یادداشتهای تهدیدآمیز به ایمیل، صندوق پست و حتی صفحه فیسبوک او تمامی ندارد. او گفت: پس از ساخت دو قسمت از فیلم «هزارپای انسانی» ارسال نامههای تهدیدآمیز به دفتر کارم آغاز شد. حتی بسیاری از مخالفان این فیلم طی پستهای ارسالی در صفحات فیسبوک و توییتر، مرا فردی روانی و تهدیدی برای بشریت معرفی کردهاند. عدهای در پیامهای خود گفتهاند که من حتی بدتر و خطرناکتر از هیتلر هستم و باید کشته شوم. گروهی پا را فراتر نهاده و روشهای مختلف شکنجهگری را که اغلب در فیلم به نمایش درآمده را برای کشتن من پیشنهاد دادهاند.
همی نیاید نقشی به خیره چه خروشم همی نگردد کارم نفیر چون دارم
دستگیرا، نظر به کارم کن بین که کارم ز دست میبرود
سخت بی برگم بساز امروز کارم را که هست بیش ازین ما را سر برگ تقاضای شما
سر و کارم بود با شعله خویی دل گرم من آتشخانهٔ اوست
چو مدد ز بخت خواهم دل از او غرض نیابد چو درخت زهر کارم بر از او شکر نیاید