کاردگر
معنی کلمه کاردگر در فرهنگ عمید
معنی کلمه کاردگر در فرهنگ فارسی
کارد ساز و چاقو ساز
جملاتی از کاربرد کلمه کاردگر
گرچه از ما هزار کاردگر آید از صنعت و ز علم و هنر
ای برادر جز رضای حق مکن کاردگر زانکه کاری جز رضای حق تو را ناید بکار
شیخ روزی در میهنه مجلس میگفت، حمزۀ از جاهی کاردگر کی مرید شیخ بودو شیخ را در حقّ او نظری تمامتر، هر روز که نوبت مجلس شیخ بودی حمزه بگاه از ازجاه برفتی و تا آن وقتی که شیخ از خانه بیرون آمدی او بمیهنه رسیدی و بر جای خود نشستی. این روز حمزه دیرتر میرسید و شیخ را تقاضاء او میبود که درویشی عظیم شکسته و گرم رو بود. در میانۀ مجلس حمزه در رسید، شیخ روی سوی او کرد و گفت در آی ای حمزه! درآی ای حمزه! بیت:
آن کاردگر چو آتش هر دم پی ستیز است پرداز چرخ و تیغش از بس که تند و تیز است
شیخ الاسلام گفت، که بوبکر کاردگر گوید: کی مشتاق بدر مرگ. لذت بیش ازان یابد کی زنده از شربت شهد.