کاردل

معنی کلمه کاردل در لغت نامه دهخدا

کاردل. [ دُ ] ( فرانسوی ، اِ ) عصاره اتری و الکلی دانه گیاهی است بنام «اناکاردوم اُکسیدانتالی » از خانواده «تربانتاسه » که در هند غربی میروید. به شکل مایع غلیظ قهوه ای رنگ با بوئی مخصوص غیر محلول در آب و محلول ، در الکل و اتر و بنزین و روغنهای چربی ، یافت میشود. این جسم دارای خواص رادع کانتارید میباشد وچون توسط پوست جذب نمیگردد عاری از خطر مسمومیت خواهد بود. ( درمان شناسی ، تألیف احمد عطائی ج 1 ص 509 ).

معنی کلمه کاردل در فرهنگ فارسی

عصاره اتری و الکلی دانه گیاهی است بنام اناکاردوموکسیدانتالی

جملاتی از کاربرد کلمه کاردل

نگشود ز کاردل به این‌ها گرهی بستم کمری تنگ پیِ خدمت خلق
اندرو جانسون در رالی در ایالت کارولینای شمالی به دنیا آمد و در فقر بزرگ شد، در کودکی شاگرد یک خیاط بود، اما سرانجام از کار در آن خیاطی فرار کرد. او در گرینزویل تنسی مغازه خیاطی خودش را باز کرد و با الیزا مک کاردل ازدواج کرد. جانسون خواندن و نوشتن را نزد همسرش آموخت. او در مناظرات آکادمی ملی حضوری فعال داشت. پیش از رسیدن به ریاست جمهوری به عنوان شهردار، نماینده کنگره، سناتور، فرماندار تنسی و معاونت ریاست جمهوری آمریکا خدمت کرد.