کار کننده

معنی کلمه کار کننده در فرهنگ عمید

آن که کار می کند، عمل کننده.

معنی کلمه کار کننده در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه کار کند عمل کننده عامل : [ ... کسی گوید که : دلیل بر آن که نفس نمیرد آنست که دایم کار کننده است : و باز چون بپرسند که چرا دایم کار کننده است ? گوید : زیرا که نمیرد ] . ( دانشنامه . منطق ۱۶۴ ) جمع : ( برای اشخاص ) کار کنندگان .

جملاتی از کاربرد کلمه کار کننده

با همه کانش دمبدم کار کننده چون درم برد بدست چپ علم دم لم و دم لم و لم