کار میدانی

معنی کلمه کار میدانی در فرهنگستان زبان و ادب

{fieldwork} [باستان شناسی] هرنوع پژوهش باستان شناختی مانند بررسی و پیمایش و کاوش که مبتنی بر اقدامات عملی باشد

جملاتی از کاربرد کلمه کار میدانی

از سال ۱۹۶۰ اداره کل باستان‌شناسی ایران، که جایگزین اداره عتیقیات قدیم شده بود، تفاهم‌نامه‌هایی با دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی خارجی امضا کرد. با شروع ریاست فیروز باقرزاده بر این اداره، مجوزهای بسیاری برای کار میدانی باستان‌شناسی از جمله بررسی و کاوش صادر شد. برخی از این مجوزها برای پروژه‌های مشترک بودند از جمله آن‌ها پروژه مشترک چغامیش در خوزستان.
پس از تشییع جنازه ام، مانی پنی رسماً خود را به باند معرفی می‌کند و به او می‌گوید که از کار میدانی بازنشسته می‌شود تا منشی مالوری شود
اما برخی شواهد هایردال و همچنین بعضی روش‌های او برای کسب شواهد جهت تأیید دیدگاهش توسط باستان شناسان مورد تردید قرار گرفته‌است. اما این قابل توجه است که کار میدانی او حرفه ای است زیرا او از باستان‌شناسان تحصیلکرده ای استفاده می‌کرد.