کار زن

معنی کلمه کار زن در لغت نامه دهخدا

کار زن. [رِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امر مربوط به زنان. || هم آغوشی زن. آرامش با زن :
به کار زنان تیز بودی برش
همی نرم جایی بجستی سرش.فردوسی.، کارزن. [ رَ زْ / رْ زَ ] ( اِخ )قریه ای است به سمرقند. ( معجم البلدان ). قریه ای است به سمرقند و نواحی آن. ( انساب سمعانی ورق 470 ب ). درمعجم البلدان این کلمه «براء مفتوحه و زای ساکنه » ودر انساب سمعانی «بسکون راء و فتح زاء» آمده است.

جملاتی از کاربرد کلمه کار زن

عقل و گنج نیک نامی عشق و هر دم عالمی خانه داری کار زن لشکر نصیب شوهرست
هوسناکان وصال دوست می جویند عاشق را سرت گردم، گره بر کار زن تا کار نگشاید
ای که اصلاح کار زن خواهی بی‌سبب عمر خوبشتن کاهی
همی خواست دیدن در راستی ز کار زن آید همه کاستی
المو مک الروی نابغهٔ سیاهپوست علم شیمی، موفق به ساخت ماده مخدر جدیدی شده‌است. مارمولک، قاچاقچی خطرناکی است که قصد دارد این ماده مخدر جدید را معامله کند ولی المو درست هنگام معامله او با تبهکاران، مقر آنان را منفجر می‌کند. امّا مارمولک که از انفجار جان سالم به در برده و به شدّت عصبانی است، تصمیم به کشتن او می‌گیرد. برای این کار زن آدمکش خطرناکی به نام داکوتاپارکر را اجیر می‌کند و…
اوزه ۲۵ اکتبر ۱۹۱۹ در کرانز، آلمان به دنیا آمد و در ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۱ درسنت گالن سوییس درگذشت. او خلبان بدل کار زن در آلمان بود و بعد از جنگ جهانی دوم اولین فروشگاه مربوط به مسایل جنسی (سکس شاپ) در دنیا را باز کرد.
بفرمود تا چاکران تاختند به کار زن مرده پرداختند
که چونین سخن نیست جز کار زن به ویژه زنی کو بود رای زن
آمد شد عشق کار زن نیست زن مالک کار خویشتن نیست
کار دل جنگ و کار جان حذرست کار شه زور و کار زن سمرست
مکن در کار زن چندان صبوری که افتد رخنه در سد غیوری
آنک او را این چنین دردی بود کی دل کار زن و مردی بود